مبین فرفری

ماجراهای   من وثنا ...

مبین با آبجی ثنا در حال آب بازی ...

مبین جون اینجا سقا شدی اولین سالیه که توی محرم در کنار ما هستی        آقا جون وعزیز هر سال از اول محرم تا سوم امام حسین برای هیت  آشپزی میکنند انشاالا تنشون سالم و سلامت باشه       ...

 ثنا و مبین توی اتاق بازی میکردند و منم توی آشپزخانه داشتم آشپزی میکردم که یکدفعه  صدای جیغ ثنا بلند شد دیدم مبین در عرض یک ثانیه هم نشده پیش منه نفهمیدم چرا ثنا گریه کرد!چند ساعت بعد وقتی دست ثنا را دیدم فهمیدم بله آقای زلزله گازش گرفته بوده که گریه ثنا در اومده بود زود امده ...

مبین با بابی دوتایی تو گود زورخونه اند.اما این گود زور خونه بیشتر شبیه پذیرایی مامی جونشه. ...

روز تولدت مرغ مینا گرفتم یک هفته بود که از تخم درامده بود با سرنگ بهش غذا میدادم .اولش فکر میکردم مدلش این جوریه یعنی پاهاش 180درجه باز بود تا اینکه فهمیدیم باید از اول جاشو تنگ میکردیم حالا که یک ماه گذشته یکی از پاهاش به عقب برگشته وقتی میبینمش ناراح ت میشم بابا علی هم بدش امده میگه بنداز بره.وقت دکتر دامپزشک گرفتم ببرم نشونش بدم انشاالا خوب بشه             اینجا غذا میخواد. ...

...

آشپزکه دوتاشه آشپزخونه به هم میریزه ...

                                               این هم یه شگفت انگیز دیگه از گرسنگی دارند انگشتاشونو  میخورند ...

بله شما بگید من از دست اینا چیکار کنم ...